loading...
دنیای راز دار ....

...

faezeh بازدید : 25 جمعه 05 اردیبهشت 1393 نظرات (1)

 

دمای هوا 10 درجه ، رطوبت 18 درصد و وزش باد سه متر بر ثانیه .

چند نفره بودن هوا را با رسم شکل محاسبه کنید . (1/5 نمره)

...

faezeh بازدید : 20 جمعه 05 اردیبهشت 1393 نظرات (0)

من تا حالا دو بار شکست عشقی خوردم،

دو بار هم مساوی کردم  و سه بار برنده شدم !

الانم با 11 امتیاز در  رده پنجم جدول هستم...!!!

faezeh بازدید : 17 جمعه 05 اردیبهشت 1393 نظرات (0)

 

شما نیت کن رژیم بگیری

 

حتی دستگیره های یخچالم خوشمزه به نظر میان... (( :

faezeh بازدید : 13 سه شنبه 02 اردیبهشت 1393 نظرات (0)

من از بچگی

یه ستاره نشون کردم تو آسمون

میگفتم این ستاره منه

وقتی فهمیدم چراغ دکل مخابراته

کمرم شکست :))

faezeh بازدید : 21 سه شنبه 02 اردیبهشت 1393 نظرات (1)

ای آسمان ! باور مکن .کاین پیکر محزون منم

من نیستم ...! من نیستم !

رفت عمر من از دست من .....

این عمر هست و پست من 

یک عمر با خوب و بدش بگریستم ، بگریستم!

لیک عمر پای اندر گلم

باری نپرسید از دلم...

من چیستم؟ من کیستم ؟

faezeh بازدید : 18 دوشنبه 04 آذر 1392 نظرات (2)
\\\"فقط برو...\\\"
ماندن همیشه خوب نیست؛رفتن هم همیشه بد نیست!
گاهی رفتن بهتر است،
گاهی باید رفت،
اگر نروی هر آنچه ماندنیست خواهد رفت.
اگر بروی،شاید با دل پر بروی و اگر بمانی،با دست خالی خواهی ماند.
گاهی باید رفت و بعضی چیزها را که بردنی نیست،با خود برد،
مثل یاد،مثل خاطره،مثل غرور
وآنچه ماندنی ست را جا گذاشت،
مثل یاد،مثل خاطره،مثل لبخند
رفتنت ماندنی می شود،وقتی که باید بروی،بروی!
وماندنت رفتنی می شود وقتی که نباید بمانی،بمانی!
برو و بگذار چیزی از تو بماند که نبودنت را گرانبها کند.
برو و نگذار ماندنت باری بشود بر دوشِ دل کسی که شکستن غرورت برایش از شکستن سکوت آسانتر باشد!
faezeh بازدید : 22 پنجشنبه 16 آبان 1392 نظرات (1)

خوشبخت بود زیرا هیچ سوالی نداشت

اما روزی سوالی سراغش آمد و از آن پس ،خوشبختی، دیگر چیزی کوچک بود.

او از خدا معنی زندگی را پرسید اما خدا جوابش را با همان سوال داد.

خدا گفت:

اجابت تو همین سوال توست.

سوالت را بگیر و در دلت بکار و فراموش نکن که این دانه ایست که آب ونور می خواهد.

او سوالش را کاشت،آبش داد و نورش دادو سوال جوانه زد و شکفت و ریشه کرد.

ساقه و شاخه و برگ. و هر ساقه سوالی شد و هر شاخه سوالی و هر برگ  سوالی.

و او که زمانی تنها یک سوال داشت، درختی شد که از هر سر انگشتش سوالی آویخته بود

و هر برگ تازه ،دردی تازه بود  و هر بار که ریشه فروتر می رفت ،درد او نیز عمیق تر می شد.

فرشته ها می تر سیدند......

فرشته ها از آن همه سوال ریشه دار می ترسیدند.

اما خدا می گفت:

نترسید  درخت او میوه خواهد داد و باری که این درخت می آورد،

معرفت است.

فصل ها گذشت و درد ها  گذشت و درخت او میوه داد و بسیاری آمدند و

جواب های او را چیدند.

اما در دل هر میوه باز دانه ای بود و هر دانه آغاز درختی و هر که میوه ای را برد

در دل خود بذر سوال تازه ای را کاشت.

 

faezeh بازدید : 14 پنجشنبه 16 آبان 1392 نظرات (0)

بوی اسب می دهی ،بوی شیهه بوی دشت

بوی آن سوار را

او که رفت و هیچ وقت برنگشت

شیهه می کشد دلت

باد می شود

می وزد چهار نعل

سنگ و صخره زیر پای تو

شاد می شود

می دود چهار نعل

یال زخمی ات شبیه آبشار

روی شانه های کوه ریخته

وای از آن خیال زخمی ات

تا کجای آسمان گریخت

روی کوه های پر غرور

روی خاک دره های دور

رد پای وحشی تو مانده است

رفته ای و دست خط خونی تو را

هیچ کس به جز خدا  نخوانده است....

 

 

faezeh بازدید : 26 دوشنبه 13 آبان 1392 نظرات (0)

جز دلت که لازم است، هیچ چیز با خودت نمی بری

نبر ولی

از سفر که آمدی ، راه با خودت بیار

راه های دور وسخت

خسته ایم از این همه

جاده های امن وراه های تخت

می روی سفر برو ولی

زود برنگرد

مثل آن پرنده باش

آن پرنده ای که  عاقبت ، قله ی سپید صبح را فتح کرد .

 

faezeh بازدید : 18 دوشنبه 13 آبان 1392 نظرات (1)

زندگی شوق رسیدن به همان فردایی است که نخواهد آمد

تو نه در دیروزی

نه در فردا.........

ظرف امروز پر از بودن توست .

شاید این خنده که امروز دریغش کردی ،آخرین فرصت همراهی با امید است ....

تعداد صفحات : 2

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    نظرتون راجع به وبلاگ چیه
    آمار سایت
  • کل مطالب : 11
  • کل نظرات : 93
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 2
  • آی پی امروز : 14
  • آی پی دیروز : 0
  • بازدید امروز : 2
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 3
  • بازدید ماه : 5
  • بازدید سال : 29
  • بازدید کلی : 839